گفت:اون خوب نیست،
خوشگلتر از تو نیست،
حتی بلد نیست یه جور حرف بزنه که دلِ آدمارو بلرزونه،
اصلا هر جور که نگاه کنی میبینی تو داری حیف میشی این وسط.
گفتم:
خودمم پیشش
تاحالا لذت خودت بودنو چشیدی؟؟؟
خوشگلی و خوب بودن و پولدار بودن و با حرفاش دل لرزوندن یا نلرزوندن چیه.
با کسی باش که پیشش خودتی بدونِ ترس ،
بدون ترس از اینکه مبادا تورو اونجور که هستی نخواد.


خاطره بازی

شاید حتی به نیمی از تابستان هم نرسیده باشیم

اما من سرمای خاطره انگیز پائیز را حس میکنم
شاید پائیز بود که حس کردم و شاید زمستان بود که بی حس شدم
و چه فاصله کوتاهیست بین این دو
وتو به همراه نسیم سرد پائیزی به برف های سفید زمستانی پیوستی و

در طلوع اولین آفتاب بهاری همان گونه که آمدی محو شدی
رنگ سبز برگهای درختان به تیرگی گرائید و اندوه به جای شکوفه های صورتی از آنان روئید
و در اعماق خاطره ها چشمان سیاهی همچنان خیره به آسمان است
شاید دوباره برف آمد

 

t_j_sorkh#


خاطره بازی

گذشته هاتونو خوب بسازین. .خودشون میگذرن ولی خاطراتش نه. .
خودشون دیگه برنمیگردن و نمی تونن تورو درگیر کنن. .
ولی خاطره هاشون هر روز تو رو توی گرداب لعنتی خودش خفه میکنه. .
شاید روزی ده بار ، صد بار، هزار بار مرور بشه و تو هر روز ده ها بار بمیری و زنده بشی. .
شاید یک شب همه به مغزت هجوم بیارن و تو از حجم سنگینی نتونی نفس بکشی. .
درست وضعیت کسی که یکی سعی داره با فشار بالش خفش کنه. .
گذشته ها ، خاطره ها و آدما گاهی خیلی بی رحمن. .
و حتی گاهی بی رحم تر از اونی که به قلبت شلیک میکنه. .
گاهی انقد سنگین میشی که سعی میکنی خاطره هاتو از چشمات بریزی بیرون. .
سیلابی از خاطره هان که در حال جاری شدن از چشمات هستن و تو باز هم خفه میشی از حجم این همه بی کسی. .
پس گذشته هاتونو خوب بسازین. .نگین می گذره. .
یه روز خاطره هاش برمیگرده و شمارو برای همیشه خاموش میکنه. .

t_j_sorkh#


خاطره بازی

من به درک جانم، تو خیالت آسوده است؟
نکند نیمه شبی خواب به چشمت نیاید و آشفته شوی. .
میدانی جانم، من خوبم. .آنقدر خوب که در هر بازو بسته کردن چشمانم تو در خاطرم میایی. .

مگر بهتر از این هم می شود؟
فقط گاهی ، غروبی، شبی میگویم حالش خوب هست؟
غذا خورده است؟ آسوده خوابیده است؟ قلبش دور از هر چالشی هست؟

فکرش خالی از هر دغدغه ای هست؟
ولی وای بر روزی که کمی دلم شور بزند،

انگار تمام کائنات دست در دست هم داده اند تا بلایی سر تو بیاورند. .زبانم لال
من تو را به خدایی سپرده ام که بهترین امانتدارهاست. .
ولی جانم. .مواظب خودت که ن. .مواظب تمام جانم باش. .

 

t_j_sorkh#


خاطره بازی

تو درست می گفتی، بعضی چیزا یه مدت که بگذره دردش کمتر میشه،

داغیش از بین میره. .
اما میدونی چی فراموش نمیشه؟
دردایی که تو مسیر کشیدیم، گریه های شبونه،

دستای خونی که خسته شدن انقدر به دیوار مشت زدن،

صورتی که دیگه اثری از زندگی توش نیست. .
دفعاتی که جون کندیم تا نفس بکشیم و صبح بشه، چرا و اما هایی که هر روز از خودمون پرسیدیم،

نفرت هایی که به آدمای اطرافمون داریم و داریم چون شدن عامل این درد، غذا نخوردنا و بیهوش شدنا،

هر شب با یه"تو"مجازی حرف زدن و قربون صدقش رفتن، دلتنگی های یهویی،

خاطره های ابدی، خنده های گریه آور، گذشته تلخ. .
اینا همه شدن قسمتی از وجودم. .
شدن خودم
حالا بگو چجوری یه تیکه از خودم رو فراموش کنم؟

t_j_sorkh#


خاطره بازی

بعضی وقت ها احساس می کنم که هیچ چیز معنی ندارد
در سیاره ای که میلیون ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می رود،

ما در میان غم زاده شده ایم؛ بزرگ می شویم،

تلاش و تقلا می کنیم، بیمار میشویم، رنج می بریم، گریه و مویه می کنیم، می میریم،

و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را ازسر گیرند—


خاطره بازی

 

-هر وقت می‌خواست بره قبلش هرچی می‌خواست بخره رو تصور می‌کرد و با اون دید می‌رفت ؛

ولی هیچ‌وقت اون چیزی که می‌خواست رو پیدا نمی‌کرد و

دست از پا دراز تر با یه عالم حسرت برمی‌گشت.
تو زندگی‌شم همین بود؛ هرچی می‌خواست اتفاق می‌افتاد

ولی نه اونجور که تصور کرده بود بلکه به غم‌انگیز ترین شکل ممکن.
یه روز دو تا کتاب و جورابای لنگه به لنگه و شال‌گردن زرده و لاک سرمه‌ای رو برداشت،

حسرت و بغض و دل و اشک و چهارتا لباس گشاد و دوتا شلوار جین چپوند تو کوله مشکیه،

گوشی و هندزفری و گذاشت رو میز و برای بار آخر به همه‌چی نگاه کرد و برای همیشه رفت.
هیچکس نمی‌دونست کجا رفته ولی همه می‌دونستن که دیگه نمیاد.
آخه خسته بود، خیلی زیاد!


خاطره بازی

Murda on the beat, so it's not nice

Murda در ضرب و شتم، پس خوب نیست

November rain just made me feel so lonely

باران نوامبر فقط باعث شد احساس تنهایی کنم

Suicide when I can't see my shawty

خودکشی زمانی که من نمیتوانم من را ببینم

Know they try but they can't be my shawty

می دانم آنها سعی می کنند، اما نمی توانند من را بترسانند

Cause I fall for you at these times

"چون من در این زمان برای شما می افتم

Hey, that's how it had to be, I'm sorry

هی، این چطور بود، من متاسفم

Tryin' to put the blame on me, nah sorry

سعی کنید به سرزنش من برید، پوست متاسفم

You know you can never be my shawty

شما می دانید که هرگز نمی توانید به من بپیوندید

I'm a savage, I'm a savage, I'm a savage (ay)

من وحشی هستم، من وحشی هستم، من وحشی هستم (ay)

I'm a sad boy, I'm a sad boy, and you know why

من یک پسر غمگین هستم، من یک پسر غمگین هستم، و می دانید چرا

I'm a good guy turned bad guy when I crossed the line

وقتی که من از خط عبور می کردم، پسر خوبی بودم

Got new money, my old friends left them behind

پول جدیدی به دست آوردم، دوستان قدیمی من آنها را پشت سر گذاشتند

Why do I fall for your type

چرا برای نوع خود سقوط می کنم؟

 Say a prayer for the flow, man, goddamn

برای نماز بخوانید، مرد، عصبانی شوید

Got a place, she say "man goddamn

به جای او، او می گوید "مرد شرم آور"

 I can never ever hate, don't know about them

من هرگز نمی توانم متنفرم، درباره آنها نمی دانم

 Got my haters asking, "God please, why him?"

من نفرت انگیز هستم که می پرسد: "خدا لطفا، چرا او؟"

Put in too much work to worry about them

برای کارهای نگران کننده در مورد آنها قرار دهید

Everything 'round me new, but my friends

همه چیز "دور جدید من، اما دوستان من

 'Cause I fall for you at these times

"چون من در این زمان برای شما می افتم


خاطره بازی
Every night in my dreams هر شب در رویاهای من I see you, I feel you تو را می بینم، تو را احساس می کنم That is how I know you go on این است که چگونه می توانم بدانم که شما در حال رفتن هستید Far across the distance فاصله دور And spaces between us و فضاهای بین ما You have come to show you go on شما آمده اید که به شما نشان می دهد Near, far, wherever you are نزدیک، دور، هر کجا که هستید I believe that the heart does go on من اعتقاد دارم که قلب ادامه دارد Once more you open the door یکبار دیگر درب را باز کنید And you're here in my heart و شما در قلب من هستی And my heart will go on and on و قلب من ادامه خواهد داد
#Celine Dion - My Heart Will Go On
خاطره بازی

ساعت‌ها میگذرد.
روزها تبدیل به هفته‌ها میشود ؛
هفته‌ها به ماه‌ها و سال‌ها می‌رسد!
و ما هنوز در حال رفتن هستیم.
نه مقصدی و نه هدفی
فقط میرویم به نامعلوم.
ما ‏ادای زنده‌ها را درمیاوریم،
درحالی که هیچوقت زنده نبودیم.! 


خاطره بازی

 

 

آدم که دیوار نیست

که هر روزش با جای خالی کسی پر شود و
دم نزند
رهایش که کنی
از حدش که بگذرد
صدایی که نباشد
گوشی که نشنود
چشمی که نبیند
آغوشی که نباشد
تمام می شود
ساده و آرام دست دلش را می گیرد و
تا ته دنیا
دردهایش را قدم می زند



خاطره بازی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

امتحان نهایی خرداد 98 آرتا بنیان صنعت سیو فا کاج موزیک من آن کسی هستم که اتفاقی برایش می افتد لابراتوار فتوفرهنگ نرم افزار رستوران و فست فود سپند فروشگاه اینترنتی مجاز محصولات زناشویی فی کالا کد 32370 • خرید محصولات زناشویی،خرید لوازم زناشویی،ژل تاخیری،اسپری تاخیری،کاندوم تاخیری ofhumans